تندیس چنگیزخان(بانی نسل کُشی میلیونها نفر ایرانی) در لندن!
چگونه می توان برپایی تندیس چنگیزخان را در لندن توجیه کرد؟
به قلم مهرداد جوانبخت
بزرگترین رهبر تاریخی مغولها، چنگیزخان(1227-1162م)، توانست قبیلههای مغول را یکپارچه سازد. مردم مغولستان، او را شخصیت اسطورهای و ملی خود می دانند.
پس از فروپاشی شوروی، دولت مغولستان اقدام به ساخت تندیس های متعددی از چنگیزخان در مغولستان کرده است. با وجود محبوبيت قدیس وار چنگيزخان در مغولستان و نقش اساسی او در تشکیل این کشور، شاید بتوان احداث این تندیس ها را صرفاً داخل مغولستان توجیه کرد. مغولستانیها همچنین امیدوارند که با بهره گیری از این تندیس ها، جلوهای ویژه برای صنعت گردشگری کشور خود تأمین نمایند.
از سوی دیگر مغولستان از سال 2001 تاکنون تولید ناخالص داخلی خود را تا 10 برابر افزایش داده است.(1) رشد و توسعۀ اقتصادی به مغولستانی ها فرصت داده است تا طرح های بلندپروازانه خود را در احداث مجموعه های عظیم برای پاسداشت چنگیزخان اجرا کنند. یکی از این طرح ها، تندیس چنگیزخان به ارتفاع ۴۰ متر سوار بر پشت اسب است که در 54 کیلومتری شهر اولان باتور، پایتخت مغولستان، ساخته شده است.
ساخت تندیس های متعدد از چنگیزخان در کشور مغولستان، به عنوان نماد قدرت و پدر قوم مغول.
فروانداختن تندیس ها در تمامی فرهنگ ها معنای یکسانی دارد. وقتی مردم جهان در ماه آوریل2003 از تلویزیون فرو انداختن مجسمه برنزی صدام حسین را دیدند، خشنود بودند از این که یکی از جنایتکاران تاریخ به سزای خود می رسد. سقوط تندیس صدام، نویدبخش پایان دورۀ جنایات این دیکتاتور بیرحم و محاکمه و مجازات وی بود.
خوشحالی از سرنگونی تندیس صدام دیری نپایید، چرا که تندیس جنایتکاری بسیار مخوفتر از صدام حسین به روی سکو رفت! شگفت آنکه این بار، نه بغداد بلکه لندن میزبان این تندیس بود!
نُه سال پس از فروافتادن تندیس صدام حسین در بغداد، خبر برکشیدن تندیس مردی به گوش رسید که صدام حسین، در زمینه جنایات بشری، ناخن انگشت کوچک او هم حساب نمی شد! در ماه آوریل 2012 ، از تندیس چنگیزخان مغول در شهر لندن رونمایی شد!
همان طور که فروافتادن تندیس ها از معنای خاصی برخوردار هستند، برپایی تندیس یک شخصیت تاریخی هم، معنای نمادین خاص خود را دارد. وقتی تندیس یک شخصیت تاریخی ساخته می شود به نوعی قرار است کارها و اندیشه های آن شخص ارج نهاده شود.
به راستی، چگونه می توان تجلیل از بانی نسل کشی میلیونها نفر ایرانی را در انگلستان، کشوری که از منادیان حقوق بشر به شمار می رود، توجیه کرد؟ برپایی و رونمایی تندیس مردی که به حق می توان از وی به عنوان«پدر نسل کشی در ابعاد میلیونی» یاد کرد، در خارج از کشور مغولستان چه معنایی دارد؟
فتح ایران و آسیای میانه توسط مغولها را از فجیعترین وقایع تاریخ می دانند که میلیونها تن از مردم این مناطق در پی این هجومها از بین رفتند. مغولان از هر دیاری گذشتند از کشته ها پشته ها ساختند.
منابع فارسی از کشته شدن میلیونها غیرنظامی ایرانی در جنگ های چنگیز سخن گفته اند. نسل کُشی ایرانیان آن چنان هول انگیز و تأسف بار بوده که بسیاری از پژوهشگران با اطمینان قاطع گفته اند کمتر ملتی در دنیا می توانست از چنین هجومی جان سالم به در برد! (2)
آیا در تحقیقات جدید شهرداری لندن به نتیجه ای خلاف این نظر دست یافته اند، که تاریخ نگاران جهان از آن بی اطلاع هستند؟
آنچه از نیشابور پس از حملۀ چنگیزخان بر جای ماندهاست.(منطقهای به وسعت ۳۵۰۰ هکتار، در جنوب شهر کنونی نیشابور)
ادوارد تلر در مورد حمله چنگیزخان به ایران دوره خوارزمشاهی مینویسد:
«یک نمونه مهم در تاریخ، جنگ های چنگیزخان مغول، و به ویژه تخریب سرزمینهای پارسی است. بیش از نصف جمعیت سرزمین تسخیر شده نابود گردید، و پارس، که همان ایران امروزی است، هرگز جلال و ابهت پیشین خود را دیگر باز نیافت.» (3)
حمله چنگیزخان مغول چنان دهشتناک و بیرحمانه بود که خیابان های نیشابور «که مهد علم و دانش و نوآوری آن زمان بود، تبدیل به جویبارهای خون گردید، و از سرهای مردان و زنان و کودکان هرم هایی ساخته شد، و حتی به سگها و گربههای شهر نیز رحم نکردند.» (4)
دیوید مورگان نویسنده کتاب "ایران در قرون وسطی1797-1040" می نویسد:
«... برای ایران، دورۀ مغول ها، دوران ویرانی در مقیاسی بزرگ و بی سابقه بود؛ هر چند برای مورخان در فاصلۀ امن هفت قرن، ویرانی بسیار پر جذبه ای است.» (5)
مورگان وقتی می خواهد ابعاد فاجعه و شدت و حدت حملات چنگیزخان را توصیف کند می نویسد:
«شکی نیست که نابودی و ویرانی که در حین خیزش دولت مغول در ایران به وقوع پیوست، و قتل عام وسیعی که در آن زمان رخ داد، در هزار سال هم ترمیم نخواهد گشت، حتی اگر فاجعه دیگری نیز بوقوع نپیوندد.» (6)
جوینی که خود از تاریخنویسان طرفدار مغول به شمار میرود، مینویسد «هر کجا که ۱۰۰ هزار کس بود ۱۰۰ کس نماند.» به غیر از قتلعامها باید در نظر داشت که بسیاری از مردم را به اسارت بردند و بسیاری نیز در اثر بیماریهای واگیر یا گرسنگی که در پی هر تهاجم خارجی پیش میآمد جان خود را از دست دادند. همچنین روش جنگی مغولان چنین بود که هزاران اسیر را به عنوان حشر (قشون غیرنظامی) در جلوی لشکریان خود به حرکت درآورده و از آنان در تسخیر شهرها و نقاط جدید بهره میجستند. این اسرا در حقیقت همچون سپر انسانی موردِ استفاده قرار گرفته و نیزهها و سلاحهای دیگری که از طرف مدافعان شهر بسوی قوای تهاجمی مغول پرتاب میشد، به این اسرا اصابت مینمود. (7)
استیون. آر. وارد (Steven R. Ward) نوشته است:
«به طور کلی، خشونت و تاراج مغول ها بیش از سه چهارم از جمعیت فلات ایران( احتمالاً بین 10 تا 15 میلیون نفر) را به کشتن داده است.» (8)
اگر تندیس چنگیزخان در پیونگ یانگ، پایتخت کره شمالی برپا می شد، چندان دور از ذهن نبود، اما برپایی چنین تندیسی در لندن به هیچ عنوان توجیه پذیر و پذیرفتنی نیست.
هرچند اصطلاحاتی نظیر «جنایات علیه بشریت»(9) و «نسل کشی»(10) در سده بیستم میلادی ابداع شدند، اما چنگیزخان مغول، هفت قرن پیش، در عمل تمامی این شیوه های ضد بشری را به کار برده است.
قریب هشت صد سال پیش، یکی از اهالی شهر بخارا که از حملۀ چنگیزخان جان سالم به در برده بود، آنچه امروزه نسل کشی خوانده می شود در موجزترین شکل ممکن و البته بسیار جانگداز توضیح داد! وقتی وضع و حال بخارا را از وی پرسیدند، جواب داد: «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.»
آیا در شهرداری لندن، کسی پیدا نمی شود که از جنایات چنگیزخان اطلاعی داشته باشد؟
یا این که شهرداری لندن به این نتیجه رسیده است که گذشت زمان رافع جنایت های چنگیزخان است؟!
به راستی اگر شهرداری تهران، اقدام به رونمایی تندیسی از آدولف هیتلر می کرد، آیا این کار احساسات بازماندگان کشته شدگان را جریحه دار نمی ساخت؟ و مهمتر از آن، برپایی چنین تندیسی، بی اعتنایی و بی احترامی به ارواح کشته شدگان محسوب نمی شد؟
به ترتیب از سمت راست: رادوان کاراجیچ، محمدطلعت پاشا، پل پوت، آدولف هیتلر، چنگیزخان.
یا اگر در پاریس تندیسی از رادوان کاراجیچ(11) یا محمدطلعت پاشا(12) یا پل پوت(13) برپا داشته می شد، آیا ارج و مرتبه گذاشتن به نمادهای بیرحمی و تجاوزگری، توهین به خرد و احساسات جمعی انسانها محسوب نمی شد؟
در سدۀ بیست و یکم میلادی این انتظار می رود که نسبت به جنایت علیه بشریت در هر نقطه از کرۀ زمین و در هر وقت و هر زمان از تاریخ، حساس بود.
تفاوتی نمی کند که قربانیان این نسل کشی ها، از چه رنگ و نژاد و مذهبی و قاره و کشوری هستند: مسلمانان بوسنی هستند یا مسیحیان ارمنی، یهودی هستند یا کولی، آسوری هستند یا هَزاره ای، دارفوری هستند یا رواندایی، یونانی هستند یا ایرانی، همگی انسان هستند و عالم بشریت در قبال نسل کشی آنها مسئول است.
همان طور که انکار هولوکاست(14) امری بسیار مذموم است، برکشیدن تندیس مردی جنایتکار که کارهایش در خور چندین دادگاه نورنبرگ(15) است نیز کاری ناپسندیده و نادرست است.
همان طور که زیر سؤال بردن نسلکشی هولوکاست، زیر سئوال بردن حقایق تاریخی است و به حق، در برخی کشورها مانند آلمان، فرانسه و اتریش، جرم محسوب میشود؛ لازم است برپایی تندیس شخصیت های جنایتکار تاریخ، در کشورهای آزاد جهان، جرم اعلام شود.
برپا کردن تندیس«پدر نسل کشی در ابعاد میلیونی» در انگلستان معنایی جز بی اعتنایی و انکار تاریخ ندارد. از شهرداری لندن انتظار می رود در مورد برپایی این تندیس بازنگری کرده و ضمن پوزش از مردم سراسر جهان، تندیس موحش چنگیزخان را در این شهر به زیر فرو آورد.(16)
16 خرداد 1392
مهرداد جوانبخت
--
مطالب مرتبط :
چگونه می توان برپایی تندیس چنگیزخان را در لندن توجیه کرد؟
تجلیل از بانی نسل کشی میلیونها نفر ایرانی در لندن
مقایسه هیتلر و چنگیز در نسل كشي یهودیان و ایرانیان
--
پی نوشت و منابع:
1. لوموند/ 6 مارس 2013.
2. اگرهای تاریخ ایران. جوانبخت، مهرداد.نشر آموزه. چاپ اول1380. ص92.
3. نشریه Science and Technology Review. چاپ آزمایشگاه ملی لارنس لیورمور. شماره July/August 1998.
4. Sandra Maki. The Iranians: Persia, Islam, and the soul of a nation. 1996.p:69
5. ایران در قرون وسطی.مورگان، دیدید. ترجمۀ مخبر، عباس. چاپ اول1373. ص112.
6. همان.
7. ما چگونه ما شدیم؟. زیباکلام، صادق. انتشارات روزنه. چاپ دوازدهم ۱۳۸۲. ص153.
8. R. Ward, Steven (2009). Immortal: a military history of Iran and its armed forces. Georgetown University Press. p:39
9. ارتکاب به کشتار، نابودی گروهی، به بندگی گرفتن، تبعید و دیگر کارهای غیر بشری و خلاف هر گونه زندگی متمدن، قبل و یا در هنگام جنگ و یا آزار و کشتار سیاسی، نژادی و یا مذهبی و یا کشتارهای داخلی سیاسی و دولتی و خارجی از مردم همان کشور، مشمول قانون جنایت علیه بشریت شمرده میشوند. (به نقل از ویکیپدیا)
10. نسلکشی عبارت است از هرگونه اقدام و مبادرت جهت نابودی و حذف فیزیکی بخش یا کلیت گروهی نژادی، قومی، ملی، مذهبی، ایدئولوژیکی. (به نقل از ویکیپدیا)
11. رادوان کاراجیچ (متولد۱۹۴۵) سیاستمدار صرب که در زمان جنگ بوسنی رهبری صربهای این کشور را بر عهده داشت. از او به عنوان متهم اول جنایت جنگی در بوسنی یاد میشود.
12.در سال ۱۹۱۵ طی یک برنامه از پیش طرح شده، نژادکشی ارمنیان را به مرحله اجرا درآوردند — برنامهای که الگویی برای نازیها در جنگ دوم جهانی شد. نابودی ملت ارمنی توسط دولت وقت ترکیه (ترکان جوان) به شکلی دقیق اجرا شد. در راس این طرح محمد طلعت پاشا وزیر کشور، اسماعیل انور (انور پاشا) وزیرجنگ و احمد جمال پاشا وزیر دریاداری ترکیه قرارداشتند.
13. پل پوت (۱۹۹۸ - ۱۹۲۵) سیاستمدار کامبوجی، که جنبش خمر سرخ به رهبری او از ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ بر کامبوج حکم راند. پول پوت در مدت ۴سال حکومت خمرهای سرخ دو میلیون نفر از جمعیت هشت میلیون نفری کامبوج را قتل عام کرد.
14.هولوکاست، به کشتار دستهجمعی و نسلکشی نزدیک به یازده میلیون نفر بخصوص شش میلیون یهودیان در طی جنگ جهانی دوم به دست آلمان نازی و از ۱۹۴۱ تا انتهای ۱۹۴۵ در اردوگاههای مرگ آلمان نازی، اطلاق میشود. دو سوم جمعیت یهودیان اروپا، در جریان هولوکاست کشته شدند.
15.دادگاه نورنبرگ در ۲۰ نوامبر ۱۹۴۵م پس از خاتمه جنگ جهانی دوم به منظور محاکمه ۲۲ تن از رهبران آلمان نازی که باعث کشته شدن میلیونها انسان بودند.
16. اخیراً مغول های ساکن آمریکا خواهان برپایی تندیس چنگیزخان در واشنگتن هستند و سفارت مغولستان هم در این زمینه فعال شده است! این هم یکی از تبعات نسنجیده شهرداری لندن در برپایی تندیس چنگیزخان به شمار می رود.
مطالب مرتبط |
|
|
|
نظرات
این انگلیسیها شرم نمی کنند از کارشان ؟ با این کارشون مثل اینه که قربانیان این کشتارها را به تمسخر گرفته باشن !
از مقاله خوبتان در مورد مجسمه چنگیز در لندن تشکر میکنم .
مقاله خیلی جالبی بود . گذشته و حال را به هم ربط داده که همه ما باید نسبت به خون و ناموس این بیگناهان بی تفاوت نباشیم ، حتی اگر 8 قرن هم از آن گذشته باشد ! بازم ممنون .
ما چه تلاشي براي بزرگان خود كرديم . حتي اسامي ايراني را از ميدانها و هتل ها برداشتيم.از ماست كه بر ماست. مطالعه تاريخ بايد گستزش يابد و اغراض كنار گذاشته شود. با سپاس از توجه شما به فرهنگ ايران
به مطالب بسیار مهمی از جمله نسل کشی که برای ایرانیان رخ داده اشاره فرموده اید.دو پیشنهاد خدمت استاد گرامی دارم:
اول اینکه یک پانل جدید اختصاصاً برای نسل کشی ایرانیان در زمان حمله مغول بگشایید.
دوم در پانل دیگری این موضوع را روشن سازید چرا ما ایرانیان نسبت به نسل کشی که در دوره مغول به سرمان آمده تقریباً خاموش ایم اما برای مثال ارمنی ها و یهودیان نسبت به نسل کشی خود بسیار حساس اند و در هر موقعیتی آن را بیان میکنند و یاد خاطره قربانیان خود را زنده نگه میدارند، اما ما اینگونه با موضوع نسل کشی خود رفتار نکردیم!
سلامتی هرچه زودتر شما را از خداوند خواستارم.
میشد جلوگیری کرد با تدبیر وعقل چیزی که در این زمان هم گاه کم است. و موجب جنگ های بی حاصل میشود . کسانی که تاریخ نخوانند وندانند مجبور به تکرار تاریخ هستندوضربه را اجتماع بشری میخورد.
معلوم است چنگیز چه بلاهایی سر مردم ما که نیاورده!
اما مغزها در چند دهه اخیر در کشورمان به نحوی پرورش می یابند که توجه مان به تاریخی باشد که متعلق به خودمان نیست!الان کمتر کسی پیدا میشود که بداند چه مصیبتی را در عهد مغول از سرگذرانده ایم و چه به روز مردممان آمده!
از زحمتی که می کشید تشکر میکنم.
چند روز قبل ، مولوی شناس بزرگ دکتر عبدالکریم سروش نظری دادند که میتوان با آن نصب مجسمه چنگیز در لندن را توجیه کرد!!!!!
دکتر عبدالکریم سروش فرموده اند :
«گرچه مغولان به ایران حمله کردند و ویرانیها و کشتار را پدید آوردند ، ولی دست کم چند شاعر بزرگ بما هدیه کردند؟! ... و مولانا یکی از آنهاست»!!!!
اشتباه از این بزرگتر میشود که سیل بنیان کن مغول را باعث پرورش مولانا فرض کرد؟! ... با این استدلال شهرداران اروپا حق دارند این مجسمه ها را بالا ببرند!!!! بیخود که نگفته اند وقتی پیشنماز قوز کند پسنماز چلغوز کند!